چاه کنه داشت چاه میکند بعد از چند روز صاحبش بهش گفت : حاجی تعطیلش کن این زمینی را که برای ما میکنی که آب نداره ؟ گفت : دِ نـَـه دِ برای شما آب نداره واسه من که نون داره !!
متصدی بانک : خانم بریزم به حساب جاری تون ؟!! زن :دِ نـَــــــــــــــــــه دِ الهی جاریم بمیره! بریز به حساب خودم...
با دوستم چایی میخوردیم یهو یه خرمگس افتاد تو چاییش بش گفتم بگیر بندازش تو سطل گفت د نه د می باس هرچی خوردسا برگردو ند تو لیوان!
عمو زنجیر باف! بعله زنجیر منو بافتی؟ په نه په! پشت کوه انداختی؟ دِ نه دِ
طرف مداركشو داده واسه ترجمه كه اقدام كنه واسه خارج.!.!.! بعد اومده خونه ما میگم چایى میخورى یا شربت؟؟؟ میگه قهوه اسپرسو اگه دارى بیار !!!! تو دلم گفتم :دِ نـَـه دِ هفته پیش كه خاكشیرو با كاسه سر میكشیدى یادت نیست؟؟
بابام اومده میگه تو اخبار گفته خاویار تقلبی اومده،مواظب باشا. دِ نـَـه دِ آخه پدره من،من خاویار خورم یا تو یا هفت نسل قبلمون!
زن در حالی که در آینه نگاه میکنه به شوهرش میگه: من جدیدا خیلی وحشتناک، چاق و زشت به نظر میرسم.. لطفا یه چیز خوب بگو یه کم حالم بهتر بشه شوهر: دِ نــــــــــــــــــَـــــ ـــه دِ بیناییت فوق العادست عزیزم!
با حالت افسرده نشستم زانوهام و جمع کردم تو بغلم...میگم مامان...من که انقدر بدردنخور نبودم...من که انقدر حال بهم زن و دوست نداشتنی نبودم....مامانه بغلم کرده میگه : آخی...نازی...دِ نـَـه دِ بودی تازه فهمیدی!
حموم بودم، مامانم می زنه به در می گم بـــله ؟ می گه حمومی ؟ می گم پـَـَـ نــه پـَـَــــ اینجا لندنه، صدای منو از رادیو بی بی سی می شنوی. میگه : دِ نـَـه دِ در زدم بگم مهمونها اومدن دختراشون هم رفتن تو اتاقت داران با کامپیوترت کار میکنند ، لباس و حوله ات رو هم از پشت در برمیدارم که امشب رو لندن بمونی تا فهم درست جواب دادن رو یاد بگیری، آها یه چیز دیگه احتمالا آبگرمکن رو هم خاموش میکنم!
:: موضوعات مرتبط:
جک د ن د , ,
:: بازدید از این مطلب : 820
مگس اومده تو خونه، رفتم حشره کش آوردم، مامانم می گه می خوای بکشیش؟ پـَـــ نــه پـَـــ می خوام بزنم زیر بغلش بوی عرق نده!
*** په نه په های باحال خنده دار و جدید ***
رفتم گل فروشی، می گم ببخشید، کاکتوس هم دارید؟ می گه واسه دکور می خواین؟ پـَـــ نــه پـَـــ تو خونمون شتر پرورش می دیم، می خوام یه وقت احساس غربت نکنن، حس کنن خونه خودشونه!
*** په نه په های باحال خنده دار و جدید ***
از حموم اومدم بیرون، حوله تنم کردم مادرم می گه حموم بودی؟ پـَـــ نــه پـَـــ تجویز دکتره روزی دو بار قبل از غذا حوله بپوشم!
*** په نه په های باحال خنده دار و جدید ***
سر جلسه امتحان به جلوییم میگم سوال ۳ رو بلدی؟! میگه آره می خوای!؟ پـَـــ نــه پـَـــ نگرانت بودم میخواستم اگه ننوشتی بت بگم!!!
*** په نه په های باحال خنده دار و جدید ***
اومدم در یخچالو باز میکنم دنبال غذا مامانم میگه گشنته؟ پـَـــ نــه پـَـــ اومدم ببینم کی هی چراغ این تو رو خاموش روشن می کنه!
*** په نه په های باحال خنده دار و جدید ***
تو حموم به مامانم می گم یه صابون بده میگه: مگه صابون نیست؟ پـَـــ نــه پـَـــ تعدادمون زیاده میترسم یه وقت کم بیاد!!!!
*** په نه په های باحال خنده دار و جدید ***
رفتم باغ وحش از نگهبانه میپرسم ببخشید آقا قفس شیرا کجاست ؟ میگه بازدید کننده ای پـَـــ نــه پـَـــ نه از اقوامشون هستم اینورا کاری داشتم گفتم سری بهشون بزنم
*** په نه په های باحال خنده دار و جدید ***
یارو کارتن خواب رو دیده میپرسه گداست؟ پـَـــ نــه پـَـــ کارمند بانکه! محل زندگیشون اینجا تو کارتنه !
*** په نه په های باحال خنده دار و جدید ***
پارتی بودیم … ملت اون وسط داشتن دستارو تکون میدادن و میرقصیدن … رفیقم میگه دارن میرقصن!؟ پـَـــ نــه پـَـــ اینجا گیر افتادن! دارن برای هلیکوپتر امداد دست تکون میدن تا نجاتشون بده
*** په نه په های باحال خنده دار و جدید ***
از سایت ۴SHARED میخواستم یه فایل دانلود کنم ….. ۵۶۰ ثانیه صبر کردم بعد پیغام میده : میخوای این فایل رو دانلود کنی ؟ میگم پـَـــ نــه پـَـــ خیلی حال داد یکبار دیگه بشمر من بازم برم قایم شم ….. نیایا
*** په نه په های باحال خنده دار و جدید ***
تو بهشت زهرا دنبال قبر یکی می گشتیم. یه ادم خوشحال اومده داره با ما رو سنگ قبرا رو می خونه. بعد میگه دنبال قبر کسی می گردین؟ پـَـَـ نــه پـَـَــــ دستیار عزرائیلم اومدم ببینم کسی زود تر از موقع نمرده باشه
*** په نه په های باحال خنده دار و جدید ***
رفتم دادگستری یارو میپرسه شکایت داشتید؟ گفتم پـَـــ نــه پـَـــ یه خورده برنج آوردم با ترازوی عدالت وزن کنم !
*** په نه په های باحال خنده دار و جدید ***
رفتم تی وی پرشیا واسه تست رقص ممد خردادیان گفت : اومدی برقصی ؟ !!! پـَـــ نــه پـَـــ اومدم تاتیانا برقصه من شاباشش کنم !!!!!! از اون ور رفتم Next Persian Star مهرداد گفت اومدی بخونی ؟؟؟؟ پـَـــ نــه پـَـــ اومدم ببینم رنگ موهای وارطان طبیعیه یا مصنوعی !!!
*** په نه په های باحال خنده دار و جدید ***
تو خونه جلو کامپیوترم نشستم داداشم از بیرون اومده میگه خونه ای؟؟؟ پـَـــ نــه پـَـــ تو جاده تهران – قمم…میگه پای سیستمی؟؟؟ پـَـــ نــه پـَـــ پشت فرمونم دارم تو اتوبان رانندگی می کنم
*** په نه په های باحال خنده دار و جدید ***
خونمون رو عوض کردیم به بابام میگم کی واسه خونه خط میگیری؟ میگه خط تلفن؟ پـَـَـ نــه پـَـَـ خط نستعلیق روزی دوبار هم از روش بنویسیم
*** په نه په های باحال خنده دار و جدید ***
به مامانم میگم قوری کجاست؟ میگه میخوای چای بخوری؟!
پــَ نه پــَ میخوام دست بکشم روش شاید غولی چیزی ازش درومد!!
*** په نه په های باحال خنده دار و جدید ***
تو خیابون دست دوست دخترمو گرفتم دارم رد میشم دختر خالم دیدتم میگه اااا دوست دخترته؟؟؟گفتم پـَـــ نــه پـَـــ کوره دارم از خیابون ردش میکنم ثواب داره
*** په نه په های باحال خنده دار و جدید ***
مرغ و از فریزر در آوردم میگه می خوای غذا درست کنی ؟! پـَـــ نــه پـَـــ خانوادش اومدن از سردخونه میخوان ببرن خاکش کنن….
*** په نه په های باحال خنده دار و جدید ***
با دوستم رفتیم تو یه مغازه ی شلوغ که عسل طبیعی میفروشه؛ نوبت ما که میشه طرف میگه : شمام عسل می خواین!؟ ، پـَـَـــ نــه پـَـَـــ دوتا زنبوریم اومدیم استخدام شی + نوشته شده در شنبه بیست و ششم مرداد 1392ساعت 6:20 بعد از ظهر توسط علی شریفی | آرشیو نظرات مگس اومده تو خونه، رفتم حشره کش آوردم، مامانم می گه می خوای بکشیش؟ پـَـــ نــه پـَـــ می خوام بزنم زیر بغلش بوی عرق نده!
*** په نه په های باحال خنده دار و جدید ***
رفتم گل فروشی، می گم ببخشید، کاکتوس هم دارید؟ می گه واسه دکور می خواین؟ پـَـــ نــه پـَـــ تو خونمون شتر پرورش می دیم، می خوام یه وقت احساس غربت نکنن، حس کنن خونه خودشونه!
*** په نه په های باحال خنده دار و جدید ***
از حموم اومدم بیرون، حوله تنم کردم مادرم می گه حموم بودی؟ پـَـــ نــه پـَـــ تجویز دکتره روزی دو بار قبل از غذا حوله بپوشم!
*** په نه په های باحال خنده دار و جدید ***
سر جلسه امتحان به جلوییم میگم سوال ۳ رو بلدی؟! میگه آره می خوای!؟ پـَـــ نــه پـَـــ نگرانت بودم میخواستم اگه ننوشتی بت بگم!!!
*** په نه په های باحال خنده دار و جدید ***
اومدم در یخچالو باز میکنم دنبال غذا مامانم میگه گشنته؟ پـَـــ نــه پـَـــ اومدم ببینم کی هی چراغ این تو رو خاموش روشن می کنه!
*** په نه په های باحال خنده دار و جدید ***
تو حموم به مامانم می گم یه صابون بده میگه: مگه صابون نیست؟ پـَـــ نــه پـَـــ تعدادمون زیاده میترسم یه وقت کم بیاد!!!!
*** په نه په های باحال خنده دار و جدید ***
رفتم باغ وحش از نگهبانه میپرسم ببخشید آقا قفس شیرا کجاست ؟ میگه بازدید کننده ای پـَـــ نــه پـَـــ نه از اقوامشون هستم اینورا کاری داشتم گفتم سری بهشون بزنم
*** په نه په های باحال خنده دار و جدید ***
یارو کارتن خواب رو دیده میپرسه گداست؟ پـَـــ نــه پـَـــ کارمند بانکه! محل زندگیشون اینجا تو کارتنه !
*** په نه په های باحال خنده دار و جدید ***
پارتی بودیم … ملت اون وسط داشتن دستارو تکون میدادن و میرقصیدن … رفیقم میگه دارن میرقصن!؟ پـَـــ نــه پـَـــ اینجا گیر افتادن! دارن برای هلیکوپتر امداد دست تکون میدن تا نجاتشون بده
*** په نه په های باحال خنده دار و جدید ***
از سایت ۴SHARED میخواستم یه فایل دانلود کنم ….. ۵۶۰ ثانیه صبر کردم بعد پیغام میده : میخوای این فایل رو دانلود کنی ؟ میگم پـَـــ نــه پـَـــ خیلی حال داد یکبار دیگه بشمر من بازم برم قایم شم ….. نیایا
*** په نه په های باحال خنده دار و جدید ***
تو بهشت زهرا دنبال قبر یکی می گشتیم. یه ادم خوشحال اومده داره با ما رو سنگ قبرا رو می خونه. بعد میگه دنبال قبر کسی می گردین؟ پـَـَـ نــه پـَـَــــ دستیار عزرائیلم اومدم ببینم کسی زود تر از موقع نمرده باشه
*** په نه په های باحال خنده دار و جدید ***
رفتم دادگستری یارو میپرسه شکایت داشتید؟ گفتم پـَـــ نــه پـَـــ یه خورده برنج آوردم با ترازوی عدالت وزن کنم !
*** په نه په های باحال خنده دار و جدید ***
رفتم تی وی پرشیا واسه تست رقص ممد خردادیان گفت : اومدی برقصی ؟ !!! پـَـــ نــه پـَـــ اومدم تاتیانا برقصه من شاباشش کنم !!!!!! از اون ور رفتم Next Persian Star مهرداد گفت اومدی بخونی ؟؟؟؟ پـَـــ نــه پـَـــ اومدم ببینم رنگ موهای وارطان طبیعیه یا مصنوعی !!!
*** په نه په های باحال خنده دار و جدید ***
تو خونه جلو کامپیوترم نشستم داداشم از بیرون اومده میگه خونه ای؟؟؟ پـَـــ نــه پـَـــ تو جاده تهران – قمم…میگه پای سیستمی؟؟؟ پـَـــ نــه پـَـــ پشت فرمونم دارم تو اتوبان رانندگی می کنم
*** په نه په های باحال خنده دار و جدید ***
خونمون رو عوض کردیم به بابام میگم کی واسه خونه خط میگیری؟ میگه خط تلفن؟ پـَـَـ نــه پـَـَـ خط نستعلیق روزی دوبار هم از روش بنویسیم
*** په نه په های باحال خنده دار و جدید ***
به مامانم میگم قوری کجاست؟ میگه میخوای چای بخوری؟!
پــَ نه پــَ میخوام دست بکشم روش شاید غولی چیزی ازش درومد!!
*** په نه په های باحال خنده دار و جدید ***
تو خیابون دست دوست دخترمو گرفتم دارم رد میشم دختر خالم دیدتم میگه اااا دوست دخترته؟؟؟گفتم پـَـــ نــه پـَـــ کوره دارم از خیابون ردش میکنم ثواب داره
*** په نه په های باحال خنده دار و جدید ***
مرغ و از فریزر در آوردم میگه می خوای غذا درست کنی ؟! پـَـــ نــه پـَـــ خانوادش اومدن از سردخونه میخوان ببرن خاکش کنن….
*** په نه په های باحال خنده دار و جدید ***
با دوستم رفتیم تو یه مغازه ی شلوغ که عسل طبیعی میفروشه؛ نوبت ما که میشه طرف میگه : شمام عسل می خواین!؟ ، پـَـَـــ نــه پـَـَـــ دوتا زنبوریم اومدیم استخدام شی
:: موضوعات مرتبط:
جک پ ن پ , ,
:: بازدید از این مطلب : 1123
یکی روز یکی از یک محله تو اصفهان می گذشته،می بینه یه دختر بچه اصفهانی گوشواره های طلا داره،می خواسته گولش بزنه و به بچه می گه دختر جون این گوشواره ها رو به من می دی؟ دختره می گه اگه صدای خر در بیاری بهت می دم یارو شروع می کنه به عرعر کردن و بعد می گه گوشواره ها رو بده دختره بهش می گه تو که خری می دونی اینها طلاست و من که ادمم طلا بهت نمی دم
یه اصفهونی سوار تاکسی میشه به مقصد که میرسه میگه قربان چقدر شد ؟ راننده تاکسی میگه 25تومن . اصفهونی میگه بفرمایید این 20 تومن - به اندازه 5 تومن دنده عقب برید
دانشگاه صنعتی اصفهان که بودم میدیدم بچه های اصفهانی روزهایی که کلاس هم ندارند باز هم از ساعت 7 صبح تو دانشگاه هستند تا 7شب و با خودم میگفتم دانشجو یعنی اینها ولی بعد فهمیدم ژتون صبحانه و نهار و شام عامل این اعتکاف در دانشگاه بوده
اصفهونيا رو از چهار تا چيز ميشه شناخت: - همشون زيرشلواري آبي راه راه دارن - هر قلوپ نوشابه كه ميخورن به شيشه نگاه ميكنن ببينن تا كجاش رفته - جلوي در واميستن و به جاي اينكه بگن بفرمايين تو، ميگن حالا چرا نميان تو؟ - بستني ليواني كه ميخورن حتما درش رو ميليسن
یک روز یک اصفهانی به پسرش میگه بابا برو در خونه همسایه و اره انها رو بگیر پسر میره و میاد میگه بابا نداد بابا میگه محترمانه بگو پسر میره و محترمانه میگه و بعد میاد میگه بابا نداد بابا باز میگه این دفعه برو خواهش کن پسر میره و بعد میاد میگه بابا نداد گفت به تو بگم که ما اره نداریم و بعد بابا میگه که عجب مردم خسیسی نمیخواد برو اره خودمونو از تو انباری ور دار بیار
یه روز یه اصفهانی با زن وپسرش میرن کنار رودخونه برای پیکنیک که برای نهارشون سه تا تخم مرغ می برند!!!!!! یدفعه پسرشون را آب می بره که پدره داد می زنه: خانوم بچه رو آب برد دو تا تخم مرغ بیشتر درست نکن!!!
1ارمنيه و تركه و رشتيه و اصفهانيه يك عمر رفيق بودن. باري، از بخت بد، ارمنيه مرحوم ميشه، باقي رفقا هم ميرن تشييع جنازش. رسم اين ملت هم گويا اين بوده كه هركدوم از نزديكان بايد دم آخري يك پولي مينداختن تو قبر. خلاصه اول تركه ميره بالاسر قبر و كلي گريه زاري ميكنه و آخر هم دست ميكنه، ده تا هزاري ميندازه تو قبر. بعد رشتي مياد باز كلي آه و ناله ميكنه و بعد هم دست ميكنه ده تا هزاري ميندازه تو آخري نوبت اصفهانيه ميشه، مياد جلوي قبر كلي گريه زاري ميكنه، آخرش هم با بغض ميگه: شرمنده، من صبح وقت نشد برم بانك پول بگيرم. بعد يك چك سيهزارتومني مينويسه ميندازه تو قبر، بيستهزارتومن بقيشو برميداره!!!
اصفهانیه در حال مرگ بوده از زنش می پرسه محمد کجاست ؟ زنش میگه : همین جا کنارت نشسته . میگه علی کجاست ؟ زنش میگه اونطرفت نشسته . میگه حامد کجاست ؟ میگه اونم همین جاست . یهو داد می زنه پس برای چی چراغ اون اتاق بی خودی روشنه ؟؟؟
يه باباي اصفهاني مي خواند بچشو نصيحت كنه مي گه هميشه سر به زير باش. پسر ميگه : خوب چرا بابايي؟ پسر جان به سه دليل: 1-مي گن پسر سر به زيريه 2- اگه سكه اي رو زمين باشه بر مي داري3- پشت يقت چرك نمي كنه تا هي پيرهن يشوريم مصرف آبمون بره بالا!!
یه نفر با یه اصفهانی دست به یقه میشه.اصفهانی بجای عمل متقابل التماس کنان با لهجه شیرین اصفهانی میگه<<آقا شوما را به خدا یقمو ول کنین آ گوشمو بیگیرین.آخه یقم پاره میشد>>
یه بچه اصفهانی به باباش میگه : بابا همه میگند اصفهانیا خسیسند، پس چرا مسافرهای نوروزی که از شهرهای دیگه می یاند اصفهان به جا اینکه برند هتل ، کنار زاینده رود چادر میزنند؟ باباش میگه: به خاطر آب و هواشه پسرم. بچه باز میپرسه : ولی بابا اینا که همه از سرما به هم چسبیدند! باباش میگه : نمیدونم بابا جون، شاید فامیلهای اصفهانیشون تو خونه راشون ندادند!!
يه بار يه اصفهانيه داشته با خانوادش از جلوي رستوران رد ميشده بوي خوب غذا رو احساس مي كنن. به بچه هاش ميگه بچا اگه بچاي خوبي باشين يه دفه ديگه هم از اينجا رددون مي كونم.
اصفهانیه داشت تو رودخونه ی زاینده رود غرق می شد .هر چی بهش گفتند: دستت رو بده نجاتت بدیم این کارو نمی _ کرد.یکی از آشناهای اون فرد که میدونست اون مرد خسیسیه جلو رفت و گفت :دادا دست منو بگیر نمی خواد دستت رو به من بدی
+ نوشته شده در یکشنبه بیست و چهارم شهریور 1392ساعت 0:6 قبل از ظهر توسط علی شریفی | آرشیو نظرات جوک خسیس ها اصفهانیه موز می خوره پوستش میزاره تو دفتره خاطراتش «
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
دختر اصفهانیه به دوست پسرش می گه شب بیا خونمون اگه موقعیت خوب بود «
من یه سکه می اندازم پایین شب می شه دختره یه سکه می اندازه پایین ولی
هرچقدر وامیسته میبینه پسره بالا نمیاد سرش رو از پنجره بیرون می بره و بهش
میگه چرا نمیای پسره میگه دارم دنبال سکه می گردم دختره میگه بیا بالا
بهش کش بسته بودم الان تو دستمه
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * **
اصفهانیه به باباش زنگ می زنه واسه این که خرجش کمتر شه می گه «
من کاظم پول لازم باباش هم می گه من مریض قر نریز
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
به اصفهانیه میگن شیرین تر از عسل چی خوردی؟میگه ترشی مجانی!!! «
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
از یه اصفهانیه می پرسن وقتی سر یخچال میری چی می خوری «
گفت:کتک
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
اصفهانیه سوار تاکسی میشه. آخر مسیر به راننده میگه: حاج اقا کراییه ما «
چنئ شدس؟ یارو میگه:50تومن.
اصفهانیه میگه:چه خبرس اولا که 40 تومن بیشتر نمیشد.
بعدشم من 30 تومن بیشتر ندارم
حالا این 20 تومن رو بگیر یارو میشمره میبینه 10 تومنه ....
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
اصفهانیه به شکمش میگه: چقدر کار کنم تو بخوری؟ شکمش میگه: میخوای یه کم من کار منم «
تا تو بخوری؟
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
بچه اصفهانیه توی امتحان بیست میگیره. باباش میزنه توی گوشش و میگه: خاک بر سرت «
کنن، با نمره 10 هم میشه قبول بشی، حتما باید این همه خودکار حروم میکردی؟
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
اصفهانیه یه پوسته موز میبینه میشینه کنار موزه. میگن: چرا اینجا نشستی؟ میگه:
آخه میخوام فکر کنند من این موزو خوردم.
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
اصفهانی رو میخوان زجر بدند، میبندنش به تیر برق و بهش میگین: کوچه اونطرفی شام «
میدند.
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
اصفهانیه با برق خونه همسایشون خودکشی میکنه «
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
یه تیکه آهن محکم روی پای یه اصفهانی میفته داد میزنه میگه آااااااااااااخ کفشم «
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
یکبار یه اصفهانی خونش آتیش میگیره یه تک زنگ به آتش نشانی می زنه «
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
یه روز یه مردی در اصفهان در یه خانه ای را میزنه وآب برای رفع تشنگی درخواست «
میکنه دختر بچه ای دم در میاید و یک کاسه دوغ خنک به مرد میده ، وقتی مرد
تا آخر دوغ را سر میکشد به دختره میگه کوچولو شما هر که درب خانه تان را
بزنه و آب بخواهد بهش دوغ خنک میدید دختر بچه میگه نه بابا دیشب مهمان
داشتیم دوغ درست کردیم منتها سوسک افتاد توش برای همین چون
می خواستیم دور نریزیم دادیم شما خوردید ، با شنیدن این حرف مرد
عصبانی میشه و میزنه کاسه دوغ را میشکنه، آنوقت دختر داد میزنه
و میگه مامان - مامان این آقائه زد کاسه غذای سگمان رو شکست
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
بچه یه اصفهانی شکم درد میگیره میبرنش بیمارستان دکتره بعد از عمل «
از اتاق عمل میاد بیرونو میگه الحمد و لله عمل با موفقیت انجام شد و ما
این سکه 5 ریالی رو از شکم بچه در اوردیم اصفهانیه میره جلو میگه آقای
دکتر اول 5 ریال ما رو بدین حسابمون با هم قاطی نشه
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
روز یه اصفهانی و یه تهرانی و یه قزوینی می میرند.آنقدر به خدا التماس می کنند تا «
اینکه خدا با برگشتن آنها به دنیا موافقت می کنه به شرطی که دیگه گناه نکنند و گرنه
سنگ می شوند. خلاصه آنها به دنیا برمی گردند.همان اول کار تهرانیه یه دختره را
میبینه و می افته دنبالش. همان دم سنگ می شه.بعد مدتی اصفهانیه یه ?? تومانی روی
زمین می بینه خم میشه که برداره قزوینیه می گه : خاک تو سرت . هم خودت رو بدبخت
کردی هم منو
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
زن اصفهانیه داشته تو حیاط خونه با بچش بازی میکرده، هی مینداختتش بالا «
میگرفتتش، میگفته: این دودول چند تومنس؟! این دودول ده تومنس…این دودول صد تومنس!
درهمین حین یک جاهله داشته از اونجاها رد میشده، از تو کوچه داد میزنه: آبجی شوما
که قیمت دستتونس، بیا یک نگاه به مال ما بکن ببین چند میارزه!!!
اصفهانیه به باباش می گه : بابا چرا ما هم مثل بقیه مردم سوار کشتی نمی شیم ؟!! باباش می گه : خفه شو بچه شنا تو بکن . 2 ساعت دیگه می رسیم به جزیره
یکی روز یکی از یک محله تو اصفهان می گذشته،می بینه یه دختر بچه اصفهانی گوشواره های طلا داره،می خواسته گولش بزنه و به بچه می گه دختر جون این گوشواره ها رو به من می دی؟ دختره می گه اگه صدای خر در بیاری بهت می دم یارو شروع می کنه به عرعر کردن و بعد می گه گوشواره ها رو بده دختره بهش می گه تو که خری می دونی اینها طلاست و من که ادمم طلا بهت نمی دم
یه اصفهونی سوار تاکسی میشه به مقصد که میرسه میگه قربان چقدر شد ؟ راننده تاکسی میگه 25تومن . اصفهونی میگه بفرمایید این 20 تومن - به اندازه 5 تومن دنده عقب برید
دانشگاه صنعتی اصفهان که بودم میدیدم بچه های اصفهانی روزهایی که کلاس هم ندارند باز هم از ساعت 7 صبح تو دانشگاه هستند تا 7شب و با خودم میگفتم دانشجو یعنی اینها ولی بعد فهمیدم ژتون صبحانه و نهار و شام عامل این اعتکاف در دانشگاه بوده
اصفهونيا رو از چهار تا چيز ميشه شناخت: - همشون زيرشلواري آبي راه راه دارن - هر قلوپ نوشابه كه ميخورن به شيشه نگاه ميكنن ببينن تا كجاش رفته - جلوي در واميستن و به جاي اينكه بگن بفرمايين تو، ميگن حالا چرا نميان تو؟ - بستني ليواني كه ميخورن حتما درش رو ميليسن
یک روز یک اصفهانی به پسرش میگه بابا برو در خونه همسایه و اره انها رو بگیر پسر میره و میاد میگه بابا نداد بابا میگه محترمانه بگو پسر میره و محترمانه میگه و بعد میاد میگه بابا نداد بابا باز میگه این دفعه برو خواهش کن پسر میره و بعد میاد میگه بابا نداد گفت به تو بگم که ما اره نداریم و بعد بابا میگه که عجب مردم خسیسی نمیخواد برو اره خودمونو از تو انباری ور دار بیار
یه روز یه اصفهانی با زن وپسرش میرن کنار رودخونه برای پیکنیک که برای نهارشون سه تا تخم مرغ می برند!!!!!! یدفعه پسرشون را آب می بره که پدره داد می زنه: خانوم بچه رو آب برد دو تا تخم مرغ بیشتر درست نکن!!!
1ارمنيه و تركه و رشتيه و اصفهانيه يك عمر رفيق بودن. باري، از بخت بد، ارمنيه مرحوم ميشه، باقي رفقا هم ميرن تشييع جنازش. رسم اين ملت هم گويا اين بوده كه هركدوم از نزديكان بايد دم آخري يك پولي مينداختن تو قبر. خلاصه اول تركه ميره بالاسر قبر و كلي گريه زاري ميكنه و آخر هم دست ميكنه، ده تا هزاري ميندازه تو قبر. بعد رشتي مياد باز كلي آه و ناله ميكنه و بعد هم دست ميكنه ده تا هزاري ميندازه تو آخري نوبت اصفهانيه ميشه، مياد جلوي قبر كلي گريه زاري ميكنه، آخرش هم با بغض ميگه: شرمنده، من صبح وقت نشد برم بانك پول بگيرم. بعد يك چك سيهزارتومني مينويسه ميندازه تو قبر، بيستهزارتومن بقيشو برميداره!!!
اصفهانیه در حال مرگ بوده از زنش می پرسه محمد کجاست ؟ زنش میگه : همین جا کنارت نشسته . میگه علی کجاست ؟ زنش میگه اونطرفت نشسته . میگه حامد کجاست ؟ میگه اونم همین جاست . یهو داد می زنه پس برای چی چراغ اون اتاق بی خودی روشنه ؟؟؟
يه باباي اصفهاني مي خواند بچشو نصيحت كنه مي گه هميشه سر به زير باش. پسر ميگه : خوب چرا بابايي؟ پسر جان به سه دليل: 1-مي گن پسر سر به زيريه 2- اگه سكه اي رو زمين باشه بر مي داري3- پشت يقت چرك نمي كنه تا هي پيرهن يشوريم مصرف آبمون بره بالا!!
یه نفر با یه اصفهانی دست به یقه میشه.اصفهانی بجای عمل متقابل التماس کنان با لهجه شیرین اصفهانی میگه<<آقا شوما را به خدا یقمو ول کنین آ گوشمو بیگیرین.آخه یقم پاره میشد>>
یه بچه اصفهانی به باباش میگه : بابا همه میگند اصفهانیا خسیسند، پس چرا مسافرهای نوروزی که از شهرهای دیگه می یاند اصفهان به جا اینکه برند هتل ، کنار زاینده رود چادر میزنند؟ باباش میگه: به خاطر آب و هواشه پسرم. بچه باز میپرسه : ولی بابا اینا که همه از سرما به هم چسبیدند! باباش میگه : نمیدونم بابا جون، شاید فامیلهای اصفهانیشون تو خونه راشون ندادند!!
يه بار يه اصفهانيه داشته با خانوادش از جلوي رستوران رد ميشده بوي خوب غذا رو احساس مي كنن. به بچه هاش ميگه بچا اگه بچاي خوبي باشين يه دفه ديگه هم از اينجا رددون مي كونم.
اصفهانیه داشت تو رودخونه ی زاینده رود غرق می شد .هر چی بهش گفتند: دستت رو بده نجاتت بدیم این کارو نمی _ کرد.یکی از آشناهای اون فرد که میدونست اون مرد خسیسیه جلو رفت و گفت :دادا دست منو بگیر نمی خواد دستت رو به من بدی
روزی عقابی خسته داشت پرواز میکرد که ناگهان گنجشک آبادانی میره طرفش میگه کاکا وسعت پر و حال میکنی عقابه میگه بروحوصلت و ندارم گنجشکه بازم پیله میکنه میگه کاکا وسعت باله رو حال میکنی عقابه بازم میگه بروحوصلت و ندارم وگرنه میام یه کاری میکنم پرات بریزه گنجشکه میگه مردی بیا عقابه میره طرف گنجشکه میزنه پراشو میروزنه گنجشکه در حال افتادان میگه میگه کاکاهیکل و حال میکنی؟؟!
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
آبادانیه میره تهرون سوار اتوبوس میشه ، به راننده بلیط میده. راننده میگه آقا این بلیط ماله آبادانه ! آبادانیه میگه : کوکا چیشتو خوب باز کن ! روش نوشته آبادان و حومه!...
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
دو تا آبادانی به هم می رسن. اولی می گه: جات خالی دیروز رفتم شکار هفت تا خرگوش چهار تا آهو سه تا شیر شکار کردم.
دومی میگه: همش همین؟
اولی می گه: بابا، آخه با یک تیر مگه بیشتر از اینم می شه؟
دومی میگه : تازه تفنگم داشتی؟!
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
آبادانیه میره تو یه کتابفروشی …. میگه : وولک پوستر مو رو داری ؟ ……….. کتابفروش میگه : نه …….. آبادانیه می گه : وی ی ی تو هم تموم کردی ؟!!!
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
یک تهرانی داشت برای یک آبادانی لاف میزد و میگفت : من یک سگ دارم وقتی میخواد بیاد تو خونه در میزنه!آبادانیه گفت : ولک , مگه کلید نداره ؟
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
یک روز دو تا آبادانی واسه هم خالی می بستند . اولی میگه : ما یه کوه کنار خونه مون داریم که هر وقت می گیم حمید . دو سه بار میگه حمید…. حمید…. حمید….دومی میگه : این که چیزی نیست . ما یه کوه داریم کنار خونه مون که هر وقت می گیم حمید . میگه : کدوم حمید؟
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
خبرنگار از یه آبادانی میپرسه ، جمعیت آبادان چقدر هست؟ آبادانی در جواب میپرسه با حومه یا بدون حومه؟ خبرنگار میگه با حومه آبادانی میگه با حومه میشه هفتاد میلیون
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
یه تهرانیه و آبادانیه رو داشتن اعدام میگردن تهرانیه مثل بید میلرزید...
آبادانیه با خونسردیه تمام نگاهی کرد به تهرانیه و گفت: کا مگه بار اولته!!؟
آبادانيه يه پنجاه توماني تقلبي ميسازه لو ميره ميگيرنش...
آبادانيه ميگه از كجا فهميدين كار منه؟
ميگن: آخه گاگول كنار در دانشگاه سراسري سمبوسه فروشي كجا بوده؟!؟!؟
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
يه آبادانيه وسط خيابون ايستاده بوده يه هو مي بينه سيل داره همه جا رو مي گيره .
عينک ريبونشو در مي آره مي زاره رو دمپايي ابريش هل مي ده رو آب مي گه تو خودته نجات بده مو يه خاکي تو سروم مي کنم
یه ضرب المثل رشتی میگه: رسیدی خونه بزن تو گوش زنت!!!
تو نمیدونی واسه چی زدی…اما اون میدونه چرا خورده!
به رشتیه می گن: تو خونتون مرد سالاریه یا زن سالاری؟
می گه: هیچ کدوم مردم سالاری
رشتیه میره عملیات, با واجبی نارنجک درست میکنه, میگن این چیه؟
میگه: میخوام وقتی ترکید پشمای همه بریزه
عربه به آقای رشتیه میگه اهلا و سهلا
رشتیه میگه من که نه ولی خانمم هم اهلا و هم سهل
فرمانده به رشتیه
میگه: این چیه دستته؟ میگه: ناموسمه قربان. فرمانده میگه: نه احمق! این تفنگته. به کسی ندیش ها
رشتیه سراسیمه می یاد خونه می گه:
اهاااااااااااای اونی که تو خونه با خانوم منی *** یارو می ترسه از اتاق می یاد بیرون . رشتیه می گه دم در کارت دارن
به رشتیه میگن روی هم رفته چند تا بچه داری؟ میگه: والله ما روی هم نرفته چهار تا!!
یه روز یه رشتیه به پسرش می گه : گوش کن باباجون . این قدر دختر بازی نکن . یه وقت ایدز می گیری . اگه تو ایدز بگیری کلفتمون هم ایدز می گیره . اگه اون ایدز بگیره منم ایدز می گیرم اگه من ایدز بگیرم مادرتم می گیره . اگه مادرت ایدز بگیره همه شهر ایدز می گیرن
رشتیه به دوستش میگه: خاک بر سر بی غیرتت کنن، زنم خالکوبی عکس خواهرتو رو شیکم اصغر اقا دیده
به رشتیه میگن : اون چیه که درازه، کلفته و اگه تحریکش کنی ازش آب میاد؟ رشتیه میگه: آوووو آقا جان! این که دیگه سوال نداره ! خوب معلومه دیگه، دماغه !!!
به رشتیه می گن خاک یر سر بی غیرتت دیدی در خونتون مردای شهر صف کشیدن؟ رشتیه میگه: اقدس طلایی دیگه بابا
رشتیه دم مرگش اززنش می پرسه : راستشو بگو تا حالا چند دفعه بمن خیانت کردی؟ زنش گفت : خدا وکیلی سه بار! کی هابوده؟ زنش گفت : یادته یه دفعه مربی ات تو را بازی نمیداد؟ بعد بازی ات داد؟ آقای خوش غیرت گفت: دفعه دوم کجا بود ؟ زنش گفت : یادته هم تیمی های تو، توپ را بهت پاس نمیدادن؟بعد مرتب بهت پاس می دادن ؟ خب من مجبور شدم اونا را راضی کنم دیگه آقای خوش غیرت گفت : خب دفعه سوم کی بود؟ زنش گفت : یادته که وقتی توی استادیوم بازی می کردی هیچکی تشویقت نمیکرد؟بعد همه تشویقت کردن؟ خب دیگه مجبور شدم صدهزار نفرشونو راضی کنم دیگه .
رشتیه کتک می خوره، میگه: صبر کنید پسر بزرگم بیاد، حالتون رو میگیره! شما حریف کردها نمی شین!!
به رشتیه میگن: تو ۸ سال اسیر بودی، چطور بچه ۲ سالهداری؟ میگه: من اسیر بودم، خانوم که اسیر نبوده!
میگن دمت گرم حالا امسال چه کار میکنی براش؟ میگه میرم میارمش
یه رشتیه به دوستش میگه : جایی رو سراغ دارم اگر بریم شام میدن
تریاک میدن بکشیم انواع مشروبات میدن بخوریم و کلی هم حال میدن و حمام مجانی و آخر سر ۵۰۰۰ تومان هم میدن! دوستش میگه : کجاست؟رشتیه می گه : خودم نرفتم زنم رفته!
از قزوينيه ميپرسن چرا هميشه دنبال توپ ميدوي ميگه آخه هميشه دنبال توپ يه بچه مياد!
قزوينی کنار زمين فوتبال دراز کشيده بوده....بهش ميگن جناب شما بازيکنی؟ميگه:نه من برانکاردم
تو قزوين زلزله مياد بچه از طبقه بالا ساختمون رو قزوينيه ميفته. قزوينيه خداروشكر ميكنه ميگه زلزله نيومده كمكهاي مردمي رسيد
مي دونين قزويني ها كدوم قسمت تهران رو واسه زندگي كردن دوست دارن؟چهارراه جهان كودك
ميدوني تو قزوين پشت بچه ها چي نوشتن ؟با نگاهي به آينده درست مصرف كنيد
از يك قزويني مي پرسند چرا هنوز ازدواج نكردي؟ميگه چون هنوز برادر زن مورد علاقمو پيدا نكردم
قزوينه عروسيش بود ، توي كارت عروسي مي نويسه : همراه داشتن بچه الزامي است
يه روز به يه قزويني ميگن از كدوم خواننده خوشت مياد؟ميگه هايده . ميگن از كدوم آهنگش خوشت مياد ؟ ميگه: هموني كه ميگه (كبوتر بچه كرده .... كاش بوديو ميديدي...)
يه نفر يه قزوينيه رو ميبينه ميره جلو و كلي باهاش احوال پرسي ميكنه اما قزوینیه زیاد تحویلش نمیگیره. بعد كه ميره، قزوينيه برميگيرده از پشت بهش نگاه ميكنه ميگه : رضا تويي؟ ببخشيد كه نشناختمت .
قزوینیا جدیدا نماز جمعه را به صورت دایره ای میخونند
فتوای جدیدتر علما :!!! احتیاط واجب بر آن است که مسافر نماز را در قزوین بدون رکوع و سجده بخواند
سازمان حمایت از نماز گزاران قزوینی نمونه جدید سجاده را به همراه 2 آینه بغل به بازار عرضه کرد
قزوينيه ميبينه صف نون شلوغه ميگه: منو اين همه خوشبختي
به قزوينيه ميگن به كي راي ميدي. ميگه:به آمپول زن محلمون. ميگن چرا؟ ميگه:آخه زيادي كانديدس
قزوينيها به شورت لامبادا ميگن نخ در بهشت
ميدونيد به فرمانده قزوينهاچي ميگن ارباب حلقهها
يه قزويني رو بايه گوني شورت مي گيرن بهش ميگن اين چيه؟ ميگه دفترچه خاطراتمه
زني در قزوين باسنش را مي خارانده.پيرمرد قزويني که دل و حال راه رفتن راهم نداشت، به او مي گه: خرده کاري هم مي کنيم ها!!!
يه بچه توي قزوين گم ميشه پليس اعلام ميكنه كه هركي اين بچه را پيدا كرده امشب را كه هيچ ولي فردا شب بياد تحويلش بده تا ما پس فردا اون را به خونواده اش تحويل بديم
قزوينيه تو صفه مرغه كه مرغ تموم ميشه قزوينيه ميگه:مرغ تموم شد چرا صفو به هم ميزنيد
اگه با يه قزويني گنده تو كوچه بن بست بودي 3 راه بيشتر نداري : اول اينكه آب بشي بري زمين يا اينكه دود شي بري هوا يا دستت رو بزني به ديوار توكل كني به خدا ...
تهرانی میره قزوین بند کفشش باز میشه با بدبختی یه کوچه بن بست پیدا میکنه و دولا میشه تا بندش رو ببنده یهو یه چیزی میشه سرش رو بلند میکنه چشمش می افته به تابلو سر کوچه می بینه نوشته کوچه دستغیب
ژاپني يه ميره قزوين وقتي که بر ميگرده، ازش مي پرسن: قزويني ها را چه طوري ديدي؟ ژاپني يه ميگه: در قزوين تاتاشي ، تو شه!!!
صدهزار سال پيش يك سكه تو قزوين مي افته زمين آثار باستاني ميشه
سه مجرم عربه و آباداني و قزويني يه رو مي برن توي يه جزيره و به هر کدومشون يه گوريل مي دن و مي گن: هر کي بتونه بچه بيشتري از اين گوريل ها بگيره، از مجازاتش کم مي شه. سه سال ديگه ميرن سراغ اين مجرمين و مي بينن عربه چهار تا بچه داره، اون رو عفوش مي کنن. مي رن سراغ آباداني يه مي بينن سه تا بچه داره، اونم عفو مي خوره . مي رن سراغ قزويني يه مي بينن يه بچه داره. مي گن: توي اين سه سال فقط همين يه بچه؟ قزويني يه ميگه: بابا همون موقع من دنبال هواپيماتون کلي دويدم و داد زدم اين گوريله (نره)!!!
قزويني يه عروسی ميکنه ،فرداش با برادر زنش ميره ماه عسل !!!
جلوي درشهر قزوين مي نويسند به شهر قزوين خوش آمديد وقتي كه مي خواي خارج شوي مي گويند خوشتون آمد
قزويني يه وصيت ميکنه که وقتي من مردم، منو بسوزونين و ازم پودر بچه درست کنين
يه روز تو صف نانوايی در قزوين دست نفر اول ميره تو پريز برق تا ته صف همه ميميرن
عزرائيل ميره جون قزويني يه را بگيره، قزويني يه ميگه : قربونت بيزحمت دولا شين اون وصيت من رو از زير قالي بدين به من!!!
يه روز يه قزوينيه تصميم ميگيره بره كوه نوردي همين طوريكه داشته از كوه ميرفته بالا متوجه جمعيت زيادي جلوتر از خودش ميشه با خودش ميگه من و اين همه خوشبختي محاله
يه روز يه درويش ميره قزوين.وقتي ميخواد وارد شهر بشه ميگه (ياهو) ولي وقتي ميخواد بيا بيرون ميگه (يوهو).
قزوینیه بعد نماز به بقیه میگه: بغل دستی: قبول باشه، جلویی: حال دادی، پشت سری: «
حالتو میگیرم.
یه عارف قزوینی میگه: تا "امید" هست، "آرزو" نخواهم کرد. «
بر اساس تحقیقات علمی یک زیستشناس قزوینی، «باسن» در زمانهای قدیم یک تکه بوده ولی «
به علت شیرینی زیاد قاچ خورده و دو تکه شده.
به قزوینیه میگن: شما قربانی هم میکنین؟ میگه: فامیلیش مهم نیست، هر کی باشه «
میک...
قزوینیه پشت بچهش مینویسه: با نگاهی به آینده، درست مصرف کنیم «
قزوینیها به برادر زن میگن: اشانتیون ازدواج. «
قزوینیه زنگ میزنه برنامه مهتاب میگه: عکس پشت موضوع مسابقه رو هم نشون بدین تا ما «
هم بتونیم برنده شیم.
:: موضوعات مرتبط:
جک قزوینی , ,
:: بازدید از این مطلب : 756